طرحواره چیست?
نویسنده مقاله دکتر سیامک یوسفیان
طرحواره درمانی یک رویکرد یکپارچه برای درمان است که بهترین جنبه های مدل های درمانی شناختی-رفتاری، تجربی، بین فردی و حتی روانکاوی را در یک مدل واحد ترکیب می کند. موارد درمانی متعددی وجود داشته است که نتوانسته اند به تنهایی در درمان و تغییر الگوهای منفی که شخص مدت ها با آن زندگی می کرده است، موفق عمل کنند. اما استفاده از طرحواره درمانی توانسته است نتایج شگفت انگیزی را در درمان بسیاری از مراجعان رقم بزند.
طرحواره درماني توسط دکتر جفری یانگ پایه گذاری شده است. وی ابتدا به همراه دکتر آرون بک بر روی برخی از مراجعانی که استفاده از روش های متداول درمان، پیشرفتی برای آن ها به همراه نداشت، تحقیقات گسترده ای انجام دادند. او در ادامه دریافت که اکثر مراجعان به طور معمول دارای الگوها و سبک های مقابله ای متفاوتی هستند که نیازمند درمان دیگری هستند.دکتر یانگ تلاش کرد تا در طرحواره درماني تمرکز خود را بر روی یافتن و اصلاح این الگوها و سبک های مقابله ای قرار دهد.
طرحواره هایی که در طرحواره درماني مورد تمرکز درمانگر قرار می گیرند، الگوهای ماندگار و تخریب گری هستند که به طور معمول در اوایل زندگی فرد در او شکل می گیرند. این الگوها متشکل از افکار و احساسات منفی و ناکارآمدی هستند که بارها و بارها در زندگی شخص تکرار شده اند و مانع از رسیدن فرد به اهداف و خواسته های شخصی او می گردند.
برخی از نمونه های باورهای طرحواره ای:
“من مهم نیستم”
“من غیر قابل تحمل هستم”
” من یک فرد شکست خورده هستم”
“مردم به من اهمیت نمی دهند”
“مردم من را ترک خواهند کرد”
“من هرگز به اندازه کافی خوب نیستم” و …
اگرچه طرحواره ها معمولا در اوایل زندگی (در دوران کودکی یا نوجوانی) ایجاد می شوند، اما برخی از آن ها در بزرگسالی نیز شکل می گیرند. طرحواره های ناسازگار وقتی در فرد شکل می گیرند که نیازهای اصلی کودک برآورده نمی شود. درواقع اگر والدین بتوانند کم و بیش نیازهای عاطفی اساسی کودک را به اندازه مناسب تامین کنند، کودک به عنوان یک فرد سالم رشد خواهد کرد.
نیازهای اساسی کودکان :
- حس امنیت و دلبستگی ایمن به دیگران
- حس هویت فردی و استقلال
- آزادی در بیان احساسات و بیان خواسته خودتان از دیگران
- توانایی بازی کردن و فعالیت خودجوش
- داشتن ایمنی و محدودیتهای متناسب با سن
در طول رشد ما در دوران کودکی 4 نوع از تجارب منفی هم در ایجاد طرحواره نقش دارند:
- نیازهای تأمین نشده: در هنگامیکه مراقبین کودک بی توجه هستند یا نیازهای هیجانی اصلی کودک برآورده نمیشود؛ این تجربه حاصل میشود.
- آسیب دیدن یا قربانی شدن: کودک در این موقعیتها در معرض آزار، تروما یا تنش قرار میگیرد.
- داشتن آزادی بیش از حد یا فقدان محدودیت: والدین در چنین شرایطی، بیش از حد از کودک حمایت و طرفداری میکنند. در نتیجه محدودیتهای چندانی برایش قائل نمیشوند.
- همانندسازی انتخابی و درونسازی : کودک در اینجا برخی از نگرشها یا رفتارهای والدین را جذب میکند. برخی از آنها معرف شخصیت او شده و برخی دیگر را درونسازی میکند. برخی از این همانندسازیها و درونسازیها به طرحواره تبدیل شده و برخی دیگر به ذهنیتها تبدیل میشوند که خاستگاه طرحواره هستند.
طرحواره ها در دوران کودکی رشد میکنند و به طور معمول در مقابل تغییر مقاوم هستند. طرحواره های مدیریت نشده؛ باعث ایجاد الگوهای ناسازگار تقویت شونده از طریق تعاملات ناسالم میشوند.
هنگامی که طرحوارهای را پرورش میدهید؛ این طرحواره در تلاش برای پیشگیری از تنش هیجانی به طور ناهشیار روی افکار و اقدامات شما اثرگذار است. شاید این روش، مفید به نظر برسد ولی روشهای مقابلهای حاصل از طرحواره ها غالباً ناسالم و مضر هستند.
اغلب مردم بیش از یک طرحواره میسازند.
انواع طرحواره (تله های زندگی)
دسته اول : بریدگی و طرد شدگی
طرحواره محرومیت هیجانی (Emotional Deprivation) :
یکی از انواع طرحواره ها، طرحواره محرومیت هیجانی است. در این طرحواره نیازهای عاطفی فرد هرگز توسط دیگران برآورده نمی شود. این نیاز ها در سه دسته اصلی : نیاز به توجه، نزدیکی و عشق قرار می گیرند. فرد نیاز دارد تا شنیده شود و احساسات او درک شود. هم چنین نیاز او به راهنمایی شدن، محافظت شدن و مشورت کردن رفع نشده است.
طرحواره رها شدگی (Abandonment/Instability) :
در طرحواره رها شدگی فرد تصور می کند که به هرکسی که دلبستگی عاطفی دارد را از دست خواهد داد. در واقع او توقع دارد که به هر طریقی روابط نزدیک او به پایان می رسد و نزدیکان وی او را رها کنند.
طرحواره بی اعتمادی/بد رفتاری (Mistrust/Abuse) :
در این مدل از طرحواره ، فرد حس می کند که دیگران به طور عمد از او سواستفاده می کنند. ممکن است فرد همیشه فکر کند که قرار است دیگران به او آسیب برسانند، به او خیانت کنند یا به او ضربه بزنند. در این صورت احتمالا رفتار فرد به گونه ای خواهد بود که تمایل به مقابله داشته و همیشه اول حمله کند و یا همیشه در صدد انتقام باشد.
طرحواره انزوای اجتماعی (Social Isolation/Alienation) :
یکی دیگر از طرحواره ها، طرحواره انزوای اجتماعی است. دراین صورت فرد معتقد است که از دیگران و دنیا جدا شده است، با دیگر اعضای جامعه تفاوت دارد و یا عضو هیچ گروه و جامعه ای نیست.
طرحواره نقص/شرم (Defectiveness/Shame) :
در این طرحواره، فرد معتقد است که از درون دچار کمبود و نقص است و می ترسد که دیگران در صورت نزدیک شدن به او این موضوع را بفهمند و رابطه را ترک کنند. این احساس ناکافی بودن و ناقص بودن اغلب منجر به بروز احساس شرمندگی در شخص می شود.
دسته دوم : خودگردانی و عملکرد مختل
طرحواره وابستگی/بی کفایتی (Dependence/Incompetence) :
در این طرحواره فرد احساس می کند که نمی تواند مسئولیت های روزانه خود را به صورت شایسته و مستقل انجام دهد. آن ها اغلب برای تصمیم گیری و یا آغاز یک کار جدید بیش از اندازه به دیگران متکی هستند.
طرحواره آسیب پذیری در برابر هرگونه آسیب و بیماری (Vulnerability to Harm and Illness):
در این طرحواره فرد همیشه منتظر است تا در آستانه تجربه یک فاجعه بزرگ باشد. این آسیب می تواند در تمام زمینه های مالی، اتفاقات طبیعی، پزشکی، جنایی و … باشد. در نتیجه این طرحواره فرد ممکن است اقدامات احتیاطی بیش از حدی برای محافظت از خود در نظر بگیرد.
طرحواره خویشتن تحول نیافته/گرفتار (Enmeshment/Undeveloped Self):
فرد در رابطه با دیگران بیش از اندازه از لحاظ عاطفی درگیر می شود. این طرحواره بیشتر در رابطه با ارتباط با والدین یا شریک عاطفی فرد دیده می شود. آن ها ممکن است حس کنند هویت فرد به اندازه کافی رشد نیافته است و فرد احساس پوچی و یا فریب دادن را تجربه خواهد کرد.
طرحواره شکست (Failure):
طی این طرحواره شخص عقیده دارد که در هر زمینه ای مانند شغل، مدرسه، ورزش و هرگونه فعالیت دیگری به خوبی دیگران نخواهد بود. ممکن است فرد احساس حماقت، بی کفایتی و یا خنگ بودن داشته باشد. در نتیجه فرد ممکن است برای رسیدن به هدف خود تلاش نکند زیرا معتقد است شکست خواهد خورد.
دسته سوم : محدودیت های مختل
طرحواره خویشتن داری /خود انظباطی نا کافی (Insufficient Self-Control) :
در این طرحواره فرد توانایی در راه رسیدن به اهداف خود تحمل هیچ گونه سرخورگی را ندارد و در بیان انگیزه ها و احساسات خود محدودیتی حس نمی کند.
طرحواره استحقاق (Entitlement) :
در این طرحواره فرد احساس می کند که استحقاق آن را دارد تا هرکاری را بخواهد انجام دهد و هر حرفی که میخواهد فورا به زبان بیاورد. برای فرد مهم نیست که خواسته او منطقی است یا اینکه ممکن است درخواست او به دیگران آسیبی وارد کند. برای او نیاز دیگران و از عواقب و هزینه های تصمیمات و خواسته هایش اهمیت زیادی ندارد.
دسته چهارم : دیگر جهت مندی
طرحواره اطاعت :
در این طرحواره فرد معتقد است که برای جلوگیری از بروز عواقب منفی باید اجازه دهد دیگران بر روی او سلطه داشته باشند. این افراد از ترس اینکه دیگران از آن ها عصبانی نشوند و یا آن ها را رد نکنند، از دیگران اطاعت می کنند.
طرحواره ایثار گری :
این طرحواره مربوط به از خودگذشتگی بیش از اندازه فرد برای کمک به دیگران است. در این طرحواره فرد وقتی به نیازهای خود توجه می کند احساس گناه می کند، بنابراین سعی می کند تا نیازهای دیگران را بر طرف کند. هم چنین ممکن است فرد تنها با کمک کردن به دیگران احساس ارزشمندی یا اعتماد به نفس داشته باشد.
طرحواره پذیرش جویی/جلب توجه (Approval-Seeking) :
در این طرحواره، فرد بیش از اندازه برای به دست آوردن تایید دیگران و جلب توجه آنان هزینه پرداخت می کند. این هزینه ممکن است صرف نظر کردن از احساسات و نیازهای واقعی فرد باشد. هم چنین گاهی اوقات فرد، با تاکید بیش از حد بر روی ظاهر و و ضعیت خود سعی می کند آن را وسیله ای برای به رسمیت شناختن خود و دریافت تاییدیه از دیگران به کار گیرد.
دسته پنجم : گوش به زنگی بیش از حد و بازدارندگی
طرحواره بازداری هیجانی (Emotional Inhibition) :
در این طرحواره فرد معتقد است باید احساسات (مخصوصا عصبانیت) و انگیزه های خود را سرکوب کند. زیرا تصور میکند ابراز احساسات او به دیگران آسیب می رساند یا ممکن است منجر به از بین رفتن عزت نفس، شرمندگی و یا تنها ماندن او شود.
طرحواره معیارهای سرسختانه (Unrelenting Standards) :
در این طرحواره فرد معتقد است هرکاری کند به اندازه کافی خوب نیست و باید همیشه تلاش خود را بیشتر کند. دلیل این کار تمایل فرد برای برآورده کردن رضایت انتقادهای درونی خود است. در نتیجه این طرحواره فرد ممکن است در هنگام کارکردن، سرگرمی و یا بودن در کنار خانواده خود احساس لذت نکند.
طرحواره منفی گرایی/بدبینی (Negativity/Pessimism) :
الگوی این طرحواره، تمرکز بر روی جوانب منفی زندگی و به حداقل رساندن جنبه های مثبت آن است. در این طرحواره فرد نمی تواتد از اتفاقاتی در زندگی خود رخ می دهد لذت ببرد، زیرا همیشه نگران جزئیات است.
طرحواره تنبیه (Punitiveness) :
در این طرحواره فرد معتقد است که باید همه را به دلیل انجام اشتباهات شان به شدیدترین شکل ممکن تنبیه کنند. در نتیجه این طرحواره فرد ممکن است بیش از حد از خود و یا دیگران انتقاد کند.
سبک های مقابله ای :هنگامی که یک طرحواره (تله) فوران می کند و یا بر اثر وقوع یک حادثه فعال می شود، می تواند ناگهان افکار و احساسات شما را تحت تاثیر قرار دهد.هرفرد برای مقابله با درد ایجاد شده سعی می کند یکی از سبک های مقابله ای زیر را انتخاب کند.
هیچ قاعده ثابتی برای رسیدن طرحواره ها به سبکهای مقابله خاصی وجود ندارد. احتمالا سبک کلی مقابله شما مبتنی بر منش کلی یا سبک های مقابلهای آموخته شده از والدینتان است.این شرایط در افراد مختلف هم متفاوت است.. دو نفری که طرحواره مشابهی دارند میتوانند با دو سبک مجزا واکنش نشان دهند.سبک مقابلهای شما هم میتواند با گذشت زمان تغییر کند در حالیکه هنوز همان طرحواره های قبلی را دارید.
تسلیم : فرد تسلیم طرحواره می شود و آن رفتار و احساسی را تجربه می کند که طرحواره (تله) به او دیکته می کند. این سبک منجر به رفتارهای تقویت کننده و تداوم دهنده الگوی طرحواره میشود. برای مثال اگر طرحواره ای دارید که در نتیجه محرومیت هیجانی در دوران کودکی شکل گرفته و در مقابلش تسلیم هستید، احتمال دارد که در آینده هم درگیر رابطهای توأم بامحرومیت هیجانی شوید.
اجتناب : فرد به دنبال راهی برای فرار یا اجتناب از برخورد با عواقب طرحواره (تله) می گردد. این سبک، تلاش برای زندگی بدون تحریک طرحواره را در بر میگیرد. شما از فعالیتها یا موقعیتهایی که باعث تحریک طرحواره شده یا حس آسیب پذیری به شما میدهند، اجتناب میکنید.
جبران افراطی : فرد سعی می کند تا با جبران افراطی خلاف طرحواره (تله) را انجام دهد. فرد در تضاد کامل با طرحواره به مبارزه با آن میپردازد. شاید این روش، واکنش سالمی در قبال طرحواره به نظر برسد ولی جبران افراطی هم زیاده روی محسوب میشود.این سبک منجر به رفتارها یا اقدامات پرخاشگرانه، مطالبه گری، بی حسی یا واکنش افراطی از برخی جهات میشود. این سبک روی روابط شما با دیگران، اثرگذار است.
ذهنیتهای طرحواره چیست؟
ذهنیت در طرحواره درمانی، دیدگاهی موقت و حاوی حالت هیجانی فعلی شما و نحوه مقابله با آن است.به عبارت دیگر، ذهنیت شما ترکیبی از طرحواره های فعال و سبکهای مقابلهای است. ذهنیتها به صورت مفید (سازگار) یا مضر (ناسازگار) هستند.ذهنیتهای طرحواره به درمانگران امکان دسته بندی طرحوارهها را میدهند تا بتوانند آنها را به صورت شرایط ذهنی تفسیر کنند نه اینکه به عنوان صفات فردی لحاظ نمایند.
ذهنیتهای طرحواره را میتوان به چهار طبقه تقسیم کرد:
- ذهنیتهای کودکانه که احساسات و رفتارهای کودکانه مشخصه آنها هستند.
- ذهنیتهای مقابلهای ناکارآمد برای پیشگیری از تنش هیجانی مفید هستند؛ ولی در نهایت باعث تقویت طرحواره میشوند.
- ذهنیتهای والدینی ناکارآمد که درونسازی ندای منتقد، مطالبه گر و خشن والدین را در بر میگیرد.
- ذهنیت بزرگسال سالم که بیانگر خود سالم و کارآمد است. این ذهنیت به تنظیم سایر ذهنیتها از طریق تعیین محدودیتها و مواجهه با اثرات سایر ذهنیتها میپردازد.
اهداف طرحواره درمانی کدامند؟
در طرحواره درمانی در کنار درمانگر روی مسائل زیر کار میکنید:
- شناسایی طرحوارههای ناسازگار
- شناسایی و تبیین سبکهای مقابلهای که در مسیر نیازهای هیجانی قرار گرفتهاند
- تغییر الگوهای احساسی و رفتاری حاصل از طرحواره ها
- یادگیری چگونگی تأمین نیازهای هیجانی اصلی به روشهای سالم و انطباقی
- یادگیری نحوه مقابله سالم با ناکامی و تنش در هنگامیکه نیازهای خاصی تأمین نمیشوند.
در نهایت تمامی موارد فوق شما را به ذهنیت بزرگسال سالم و قدرتمند میرساند. ذهنیت بزرگسال که به خوبی رشد کرده قادر به التیام و تنظیم سایر ذهنیتها است و شما را از اثرات منکوب کننده آنها نجات میدهد.
از چه تکنیکهایی در طرحواره درمانی استفاده میشود؟
طرحواره درمانگران میتوانند از چند تکنیک در طول دوره درمان استفاده کنند. برخی از تکنیکها برای برخی از افراد و طرحواره ها بهتر از سایر تکنیکها عمل میکنند. اگر تکنیک خاصی برایتان کارآمد نیست، آنرا با درمانگرتان در میان بگذارید.
بدانید که ارتباط شما با درمانگرتان، بخش مهمی از طرحواره درمانی است. دو عنصر مهم در بسیاری از تکنیکهای طرحواره درمانی وجود دارد. هر دوی این عناصر تنها در صورتیکه با درمانگرتان به حس راحتی و امنیت برسید، کارآمد هستند.
این عناصر به شرح زیر هستند:
- رویارویی همدلانه: درمانگر طرحوارههای به دست آمده در طول درمان راشناسایی میکند و هنگامیکه به اهمیت تغییر پی میبرید؛ با شما همدلی میکند.
- باز والدینی حد و مرزدار: با کمک درمانگر و ارائه حس امنیت، دلسوزی و احترام از جانب او، نیازهای هیجانی تأمین نشده در دوران کودکی، برآورده میشوند.
به طور کلی، مفاهیم فوق با تکنیکهایی انجام میشوند که در چهار طبقه زیر قرار میگیرند:
هیجانی
تکنیکهای هیجانی شامل به کارگیری هیجانها برای مقابله با طرحواره ها است. این تکنیکها به شما کمک میکنند تا هیجانها را به طور کامل تجربه کرده و آنها را در فضای امن درمان ابراز کنید. تکنیکهای هیجانی رایج شامل تجسم هدایت شده و ایفای نقش هستند.
بین فردی
تکنیکهای بین فردی به شما کمک میکنند تا روابط خودتان را بررسی کرده و روشهای اثرگذاری طرحوارهها روی آنها را بشناسید.
مشاهده نقش طرحوارهها و واکنشها در طور درمان به شما کمک مینمایند تا الگوهای مشابه آنها در زندگی خودتان را بشناسید. این تکنیک میتواند حضور همسر یا دوست نزدیک در جلسه درمان را هم در بر گیرد.
شناختی
تکنیکهای شناختی شامل شناخت و به چالش کشیدن الگوهای فکری مضر حاصل از طرحواره ها است. با همکاری درمانگر به بررسی تجارب زندگی میپردازید تا شواهد حمایتگر یا متناقض با طرحواره را پیدا کنید.
این تکنیک با استفاده از فلش کارتها یا گفتگوهای ساختار یافته انجام میشود که در طول آن به نفع و علیه یک طرحواره صحبت خواهید کرد.
رفتاری
تکنیکهای رفتاری به یادگیری اتخاذ تصمیمهای سالم و مثبت از طریق تغییر الگوهای رفتاری حاصل از سبک مقابله به شما کمک میکنند.
شما برای تغییر الگوهای رفتاری روی مهارتهای ارتباطی از طریق ایفای نقش یا صحبت در طول ایجاد یک مشکل و حل آن با کمک درمانگر کار میکنید. شاید او تمرینهایی را برای انجام دادن در بین جلسات در اختیارتان قرار دهد.
طرحواره درمانی هم مانند سایر انواع درمانها یک تعهد درمانی بلندمدت را میطلبد.