معرفی کتاب تفسیر خواب
کتاب تفسیر خواب نوشتهٔ زیگموند فروید و ترجمهٔ شیوا رویگریان است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. تفسیر خواب از مهمترین کتابهای فروید و مشهورترین کتابهای او در نظریات روانشناسی است. این کتاب که سال ۱۸۹۹ به چاپ رسید، سرآغاز بسیاری از کتابهای مهم در زمینهٔ روانشناسی شد. او در این کتاب میکوشد رؤیاها را تفسیر کند. دنیای عظیم ناخودآگاه در این کتاب سر باز میکند.
درباره کتاب تفسیر خواب
بیش از یک قرن پیش فروید با نوشتن این کتاب، برای تفسیر خواب و رؤیا که پیش از آن موضوع حدس و گمانهای عوامانه و سطحی بود، پایه و اسلوبی علمی و نظاممند فراهم کرد و گامی بزرگ در زمینهٔ جستوجوی علمی در ذهن انسانی و فهم پدیدهها و مسائل ذهنی برداشت. با این حال در آغاز کتاب پیش از ارائهٔ نظریهٔ خویش، یعنی تلقی خواب دیدن بهمنزلهٔ تحقق آرزو، سابقهٔ تحلیل علمی رؤیاها را به تفصیل بررسی کرد که آن نیز نمونهای از کار دقیق پژوهشگرانه و ارجشناسی تلاشهای دیگران به شمار میآید. فروید خوابها را «بزرگراهی به درون ناخودآگاه» میدانست و عالمان پس از او نیز چون خود او از این بزرگراه برای راه یافتن به جهان پیچیدهٔ ذهن انسانی بهرههای بسیار بردند. روانکاوی و رواندرمانی امروز بیتردید به کار پیشاهنگ و پیشتاز فروید دین بسیار دارد.
در ناخودآگاه هیچ گونه ساماندهی یا هماهنگی وجود ندارد. هر تکانه جدا از باقی تکانهها در پی ارضاست. تکانهها بیآنکه تحتتأثیر هم قرار گیرند به پیش میروند. تضادها به کلی نافعال هستند و متضادترین تکانهها شانه به شانه هم حرکت میکنند؛ در ناخودآگاه، تداعیها به منطق اعتنایی ندارند. شباهتها به یکسانی بدل میشوند، و امور سلبی و اثباتی برابر مینشینند. ناخودآگاهی در خودآگاهی نفوذ میکند؛ نه تنها در رویاها که در هر رویداد ذهنی ــ چه عادی چه دردشناختی. فروید اینها را نهتنها در توضیح مکانیسمهای رواننژندی و روانپریشی به کار بست بلکه از آنها برای توضیح فرایندهای عادی مانند تپقزدن، شوخی کردن، آفرینش هنری، نهادهای سیاسی و مذاهب نیز مدد گرفت؛ کشفهای وی علوم کاربردی ــ باستانشناسی، مردمشناسی، جرمشناسی، تعلیم و تربیت و غیره را دگرگون کرد و در نشانهشناسی فرهنگی، نقد فرهنگی، زبان استعاره و نقد جنسیت و به طور کلی نقد ادبی و هنری دگرگونیهایی در وجود آورد. فروید به رغم جذابیت این افکار، همواره تاکید میکرد که این فرضیهها جنبه موقتی دارند. در واقع، او در اواخر عمرش، به دلیل ابهام اصطلاح ناخودآگاه، به توصیف ساختار تازهای از ذهن پرداخت که در آن، گرایشهای غریزی ناهماهنگ “id” it، او، یا نفساماره یا نهاد خوانده میشود، بخشِ واقعگرا و سازمان یافته ذهن “ego” I، من، ایگو نام میگیرد، و کنش انتقادی و اخلاقی ذهن Super ego فرامن، سوپرایگو، وجدان اخلاقی. وی مانند هر نویسنده خلاقی به گونهای تحسین برانگیز عقاید خود را نقد میکرد و گاه از بیخ و بن تغییر میداد.
فروید در کتاب تفسیر خواب مدرنیته را عصری میداند که «اصل واقعیت» بر «اصل خوشی» غلبه میکند، زمانی که مردم بخشی از آزادی (و شادمانی) خود را با مقداری امنیت که در محیطی از لحاظ بهداشتی ایمن، تمیز و صلحآمیز حاکم است، معامله میکنند. این معامله میتواند سودآور باشد، ولی به هر حال میراثِ سرکوبِ سائقهای «طبیعی» و تحمیل الگوهای رفتاری یا تحمیل گفتمانهای خاصی است که فقط به طور غیرمستقیم به غرایز و شورها اجازه بروز میدهند. سرکوبی دردناک است و زخمهایی بر روان میزند که درماناش دشوار است. و غالباً، روح را، به قول هدایت «در انزوا میخورد و میتراشد». بهای مدرنیته دردهای روانپریشانه و روان نژندانه است؛ تمدن، انسان را ناخشنود میکند و بالقوه یا بالفعل در برابر جامعه قرار میدهد.
دانلود رایگان کتاب لینک زیر