هیپنوتیزم چیست؟
نویسنده: مهران صحرانورد-کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، رواندرمانگر و هیپنوتراپیست
بخش اول
مقدمه
«به انسان قدرت تجسم اعطاء شده، تا نداشتههایش را جبران کند و به وی حس شوخ طبعی داده شده، تا دردهایش را تسکین بخشد». اسکار وایلد رماننویس برجسته ایرلندی
هر کسی در طول زندگی روزمره خود در موقعیتهایی نظیر مطالعه یک کتاب رمان، مشاهده یک فیلم سینمایی تأثیرگذار، گوش دادن به یک قطعه موسیقی، رانندگی در یک بزرگراه، کار با ماشین چمنزنی و … ، حالاتی شبیه آنچه در هیپنوتیزم رخ میدهد را تجربه کردهاند که آن را اصطلاحاً هیپنوتیزم خودبخود (Spontaneous Hypnosis) گویند. و یا وضعیتهایی مانند گذشت زمان (Time Lapsing) ، انقباض زمان (Time Shrinkage) و انبساط زمان (Time Expansion) را بارها احساس کردهایم که آنها را تجربههای شبه هیپنوتیزمی (Hypnotic like Experiences) مینامند.
در فرهنگ واژگان روانشناسی، کمتر واژهای را میتوان یافت که به اندازة کلمه هیپنوتیزم، اسرارآمیز و گیجکننده باشد. شاید علت این موضوع در آن باشد که در طول تاریخ این پدیده به طور همزمان مورد استفاده هم درمانگران و هم شیادان بوده است. از اتاق عمل جراحی و رواندرمانی گرفته تا سالنهای نمایش و سرگرمی، مردم به نحوی درگیر این پدیده بودهاند. حتی عدهای مدعی هستند که میتوانند توسط این پدیده زندگیهای گذشته شما را به شما نشان دهند.
در واقع این مفهوم یادآور برداشتهای متعدد در میان متخصصین و مردم عادی است. این اصطلاح به نحوی ممکن است گمراهکننده باشد زیرا کلمات hypnosis و hypnotism از ریشة یونانی hypnos (به معنای خواب)، مشتق شده است. با آنکه هیپنوتیزم خواب نیست اما در بسیاری از فرهنگهای لغات ادبی و علمی، آن را «خواب مصنوعی» نیز ترجمه کردهاند.
هر چند یک نظریه واحد در این مورد بین متخصصین وجود ندارد اما بدون توجه به این موضوع که هیپنوتیزم چیست، اغلب در درمان بیماران موثر است. میتوان گفت هیپنوتیزم بیشتر فرآیندی پیچیده است که مستلزم تمرکز هوشیار و توجه دریافتی است. این پدیده، ابزار نیرومندی برای بهکارگیری توانائیهای ذاتی تجسم، رویاپردازی و توجه است.
هدف از این نوشتار نه بررسی هیپنوتیزمهای نمایشی و یا خلسههای معنوی و عرفانی، بلکه معرفی هیپنوتیزم بالینی است و آن شاخهای است که در تسهیل و یا درمان مشکلات پزشکی (عمل جراحی بدون بیهوشی، زایمان و …) و نیز درمان مکمل اختلالات روانشناختی(اضطراب، افسردگی، استرس پس از سانحه و …) ، تغییر عادات(ترک سیگار و …)، توسط متخصص آموزش دیده این نوع هیپنوتیزم استفاده میشود. این نوع از هیپنوتیزم در ایران توسط «انجمن علمی هیپنوتیزم بالینی ایران» به افراد واجد شرایط (پزشکان، دندانپزشکان و روانشناسان)، آموزش داده میشود. آشکار است که مرزی واضح بین هیپنوتیزم علمی و نمایشی وجود دارد.
تاریخچه
هیپنوتیزم روش درمانی جدیدی نیست و از زمانهای دور به اشکال گوناگون و با نیتهای متفاوتی مورد استفاده قرار گرفته است. مردم هزاران سال است که وارد حالت خلسههای هیپنوتیزمی شدهاند که در بسیاری از فرهنگها و مذاهب، به عنوان نوعی مراقبه در نظر گرفته میشد. توصیفات مربوط به حالات خلسه، حالات سرمستی و حالات تجزیه خودبخودی در مذاهب شرق و غرب، ادبیات و سنتهای فلسفی به وفور یافت میشود. در قبائل اولیه بشری، جادوگران با خوابدرمانی و تلقین، به نوعی از هیپنوتیزم، برای بیرون راندن ارواح خبیث از درون بیماران، بهره میبردند.
به جرأت میتوان گفت که بیشتر تمدنهای باستانی به نحوی با آن آشنا بودهاند. دروئیدها (کاهنان سلتی از اقوام غرب اروپا) از آن استفاده میکردند. مصریان باستان با دایر کردن مکانهایی به نام معابد خواب به بیماران تلقینات درمانی میدادند. معابد خواب بیمارستانهایی بودند که انواع بیماریها را شفا میدادند، شاید بسیاری از آنها ماهیت روانی داشتند. بیماران به اتاقی بدون نور برده میشدند تا بخوابند و برای بیماری خاص خود تحت درمان قرار گیرند. درمان شامل سرودهای مذهبی، قرار دادن بیمار در حالت خلسه مانند و تجزیه و تحلیل رویاهای آنها به منظور تعیین درمان بود. این مراسم اغلب شامل مدیتیشن، روزه گرفتن، حمام کردن، و قربانی کردن برای خدای حامی یا ارواح دیگر نیز میشد. معابد خواب به اشکال دیگری در مناطقی از خاورمیانه، یونان و روم نیز وجود داشته است.
اما اولین سابقه توصیف یک حالت هیپنوتیزمی را میتوان در نوشتههای ابن سینا (1037-980) پزشک ایرانی یافت. او ویژگیهای حالت «خلسه» را در سال 1027 ثبت کرد. او نخستین کسی بود که بین خواب و هیپنوتیزم تمایز قائل شد. در آن زمان، هیپنوتیزم به عنوان یک درمان پزشکی به ندرت مورد استفاده قرار می گرفت.
هیپنوتیزم مدرن در اواخر قرن 18 شروع شد و توسط فرانتس آنتوان مسمر (1815-1734) ، پزشک آلمانی که به عنوان پدر «هیپنوتیزم مدرن» شناخته میشود، به عنوان یک روش درمانی معرفی و محبوب شد. در آن زمان با نام وی به نام «مسمریسم» شناخته میشد. وی باور داشت این پدیده، نتیجة انرژی مغناطیسی یا یک جریان نامرئی است که درمانگر برای اصلاح عدم توازنها و بازگشت سلامتی به سمت بیمار هدایت میکند. او میگفت که یک نیروی مغناطیسی یا «سیال» به نام «مغناطیس حیوانی» در جهان وجود دارد که بر سلامت بدن انسان تأثیر میگذارد و میتوان آن را از بخشی به بخش دیگر بدن انتقال داد. او سطل آبی را مملو از برادههای آهن به نام Bacquet ابداع کرد. سپس با حرکاتی دست خود را از روی بدن بیماران به طور ملایم عبور میداد و این حرکات را Passes نامید، که باعث ورود عدهای از سوژهها به خلسهای بسیار عمیق میگردید و تعدادی از این بیماران بدین ترتیب بهبود مییافتند.
شهرت روزافزون او باعث اعتراض بعضی از پزشکان بانفوذ فرانسه به روش درمانی او شد. در سال 1784، به درخواست پادشاه لوئی شانزدهم، دو کمیسیون سلطنتی به طور خاص مأمور شدند در مورد ادعای مسمر (وجود مغناطیس حیوانی) تحقیق کنند.
دانشمندانی نظیر آنتوان لاووازیه (شیمیدان معروف)، بنجامین فرانکلین (فیزیکدان و نظریهپرداز سیاسی) و جوزف ایگنیس گیوتین (متخصص در کنترل درد) ، در میان محققان این کمیسیونها بودند. کمیسیونرها رویههای مسمر را مورد بررسی قرار دادند، و اگرچه آنها بدون تردید پذیرفتند که درمان مسمر در واقع درمان است، اما تحقیق نکردند که آیا مسمر عامل آن درمان بوده است یا نه. آنها مجموعهای گسترده از کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده را انجام دادند. از تحقیقات خود، هر دو کمیسیون به این نتیجه رسیدند که هیچ مدرکی برای حمایت وجود فیزیکی قابل توجه «مغناطیس حیوانی» یا «سیال مغناطیسی» فرضی او وجود ندارد. تمام اثراتی که مشاهده کرده بودند را میتوان مستقیماً به یک عامل فیزیولوژیکی (و نه متافیزیکی) نسبت داد. یعنی همه پدیدههای مشاهده شده تجربی را میتوان مستقیماً به «تماس»، «تخیل» و یا «تقلید» نسبت داد. سرانجام مسمر پاریس را ترک کرد و برای تمرین مسحورسازی به وین بازگشت.
آبه فاریا کشیش پرتغالی، از پیشگامان مطالعة علمی هیپنوتیزم، یکی از دنبال کنندگان کار مسمر بود. بر خلاف مسمر که مدعی بود هیپنوتیزم به واسطة «مغناطیس حیوانی» انجام میشود، فاریا معتقد بود که صرفاً با قدرت تلقین کار میکند.
قرن نوزدهم شاهد توجه روزافزون نهادهای پزشکی به کاربردهای هیپنوتیزم بود. رکامیر، در سال 1821، قبل از توسعه هیپنوتیزم، اولین پزشک شناخته شدهای بود که از چیزی شبیه بیهوشی هیپنوتیزم استفاده کرد و بیماران را تحت کمای مسمریک جراحی کرد.
در دهههای 1840 و 1850، کارل رایشنباخ آزمایشهایی را برای یافتن هرگونه اعتبار علمی برای انرژی «مسمریک» آغاز کرد، که او آن را نیروی ادیک به نام خدای نورس اودین نامید. اگرچه نتایج او به سرعت در جامعه علمی رد شد، اما ادعاهای مسمر در مورد کنترل ذهن را تضعیف کرد.
جیمز اسدیل (1805-1859) جراح انگلیسی، در مورد 345 عمل جراحی عمده که با استفاده از خواب مسحورکننده به عنوان تنها داروی بیهوشی در هند بریتانیا انجام شد، گزارش داد. توسعة بیحسکنندههای شیمیایی به زودی منجر به جایگزینی هیپنوتیزم در این عملکرد شد.
جان الیوتسون (1791-1868)، جراح انگلیسی، در سال 1834 چندین عمل جراحی بدون درد را گزارش کرد که با استفاده از مسمریسم انجام شده بود.
هیپنوتیزم توسط پزشکان میدانی در جنگ داخلی آمریکا (1865-1861)، مورد استفاده قرار گرفت و یکی از اولین کاربردهای گسترده در پزشکی بود. اگرچه هیپنوتیزم در این زمینه موثر به نظر میرسید، اما با معرفی آمپول و بیهوشیهای شیمیایی عمومی با اتر و کلروفرم در آمریکا، استفاده از بیهوشی شیمیایی برای جامعة پزشکی جنگ بسیار آسانتر از هیپنوتیزم بود.
پزشک و جراح انگلیسی به نام جیمز برید (1860-1795) از تثبیت و بستن چشم برای القای حالات خلسه استفاده میکرد. وی برای اولین بار اصطلاح «هیپنوتیزم» را در مقالة خود با عنوان «هیپنو-نوروتیزم» به معنای «خواب اعصاب» بهکار برد. او به شدت با دیدگاههای مسمریستها مخالف بود، به ویژه ادعای اینکه اثرات آنها به دلیل نیروی نامرئی به نام «مغناطیس حیوانی» بود، و ادعای اینکه آنها به قدرت های فراطبیعی دست یافته بودند.
ژان مارتین شارکو (1825-1893) عصب شناس بسیار مشهور وقت فرانسه هیپنوتیزم را آموخت و به این باور رسید که این پدیده نوعی هیستری است و هر دو حالت را نوعی بیماری دستگاه عصبی مطرح کرد. او هیپنوتیزم را برای درمان هیستری تایید کرد. روش عددی، منجر به تعدادی از بررسیهای آزمایشی سیستماتیک هیپنوتیزم در فرانسه، آلمان و سوئیس شد. فرآیند تلقینات پسهیپنوتیزمی برای اولین بار در این دوره شرح داده شد. بهبودهای خارقالعادهای در حدت حسی و حافظة تحت هیپنوتیزم گزارش شد.
از دهه 1880، بررسی هیپنوتیزم از پزشکان جراحی به متخصصان سلامت روان منتقل شد. شارکو این راه را رهبری کرده بود و مطالعه او توسط شاگردش پیر ژانت ادامه یافت. ژانت نظریه تفکیک، تقسیم جنبههای ذهنی تحت هیپنوتیزم (یا هیستری) را توصیف کرد تا مهارتها و حافظه، غیرقابل دسترس یا بازیابی شوند. ژانت علاقه به ضمیر ناخودآگاه را برانگیخت و چارچوبی را برای درمان ادغام مجدد در مسخهای شخصیت ایجاد کرد.
آمبروآگوست لیبو (1904-1864) بنیانگذار مدرسه نانسی، برای اولین بار در مورد لزوم همکاری ارتباطی بین هیپنوتیزم کننده و شرکت کننده نوشت. او همراه با برنهایم بر اهمیت تلقین پذیری تأکید کرد.
در همان زمان هیپولیت-ماری برنهایم (1919-1837) معتقد بود هیپنوتیزم یک کارکرد طبیعی مغز است. برخی از متخصصین، هیپولیت برنهایم را مهمترین شخصیت در تاریخ هیپنوتیزم میدانند. او به همراه آمبروآگوست لیبو مدرسة نانسی را تأسیس کرد که در دو دهة آخر قرن نوزدهم به نیروی غالب در نظریه و عمل هیپنوتیزم درمانی تبدیل شد.
ویلیام جیمز (1842-1910)، روانشناس پیشگام آمریکایی، هیپنوتیزم را با جزئیات در اصول روانشناسی خود مورد بحث قرار داد.
اولین کنگرة بینالمللی هیپنوتیزم تجربی و درمانی در پاریس ، از 8 تا 12 اوت 1889 برگزار شد. شرکت کنندگان شامل ژان مارتین شارکو، هیپولیت برنهایم، زیگموند فروید و آمبروآگوست لیبو بودند. دومین کنگره در 12 تا 16 اوت 1900 برگزار شد.
نشست سالانه انجمن پزشکی بریتانیا، در سال 1892، به اتفاق آرا استفاده درمانی از هیپنوتیزم را تایید کرد و نظریة مسمریسم (مغناطیس حیوانی) را رد کرد. با آنکه این نشست، اعتبار هیپنوتیزم را به رسمیت شناخت اما دانشکدههای پزشکی و دانشگاهها تا حد زیادی این موضوع را نادیده گرفتند.
امیل کوئه (1857–1926)، داروساز فرانسوی (و به گفته شارل بودوئن، بنیانگذار «مدرسه نانسی جدید») که در سالهای 1885 و 1886 با لیبو درس خوانده بود، «هیپنوتیزم» برنهایم و لیبو را کنار گذاشت، هیپنوتیزم جیمز برید را پذیرفت و روشی را ایجاد کرد که به عنوان روش کوئه شناخته میشود که بر ارتقای خودتلقینی آگاهانه متمرکز بود و آن به عنوان یک تکنیک روانشناختی توسعه داد. روش کوئه بر خواب یا آرامش عمیق تأکید نکرد، بلکه بر تلقینات خودکار شامل یک سری آزمایشهای تلقینی خاص تمرکز داشت. اگرچه کوئه استدلال میکرد که دیگر از هیپنوتیزم استفاده نمیکند، پیروانی مانند چارلز بودوئن رویکرد او را نوعی خودهیپنوتیزم سبک میدانستند. روش کوئه به یک تکنیک خودیاری و روان درمانی مشهور تبدیل شد که در تضاد با روانکاوی و خود هیپنوتیزم و شناخت درمانی بود.
بوریس سیدیس (1867-1923)، روانشناس و روانپزشک آمریکایی متولد اوکراین که زیر نظر ویلیام جیمز در دانشگاه هاروارد تحصیل کرده بود، این قانون تلقین را تدوین کرد:
قابلیت تلقینپذیری به میزان تجزیه و تحلیل و عکسالعمل به یکپارچگی آگاهی بستگی دارد. تجزیه و تحلیل به معنای جدایی بین آگاهی عادی در حالت بیداری و آگاهی ناخودآگاه است.
یوهانس شولتز (1970-1884) روانپزشک آلمانی، نظریههای آبه فاریا و امیل کوئه را اقتباس کرد و شباهتهای خاصی را با تکنیکهای یوگا و مدیتیشن شناسایی کرد. او سیستم خود هیپنوتیزم خود را آموزش اتوژنیک نامید.
مطالعة گوستاو لوبون (1931-1841) روانشناس، فیلسوف و پزشک فرانسوی، در مورد روانشناسی جمعیت، تأثیرات رهبر یک گروه را با هیپنوتیزم مقایسه کرد. لوبون از مفهوم تلقینپذیری استفاده کرد.
زیگموند فروید (1939-1856) عصبشناش اتریشی و پایهگذار روانکاوی، یکی از دانشجویان مشهور شارکو و مکتب نانسی بود که در سال 1885 در کنار شارکو به مطالعه پرداخت. سپس با ژوزف بروئر همکاری نمود و به اتفاق تکنیکهای هیپنوتیزمی را به کار بردند. ، او با استفاده از هیپنوتیزم با بروئر، انقباض درمانی را توسعه داد. هر دوی آنها در سال ۱۸۹۵ مقالهای تحت عنوان «مطالعة هیستری» را به چاپ رساندند و به منظور کشف علت «واکنش تبدیلی» از هیپنوتیزم استفاده کردند. فروید از انجام هیپنوتیزم دلسرد شد، زیرا به این باور رسید که برای تأثیر هیپنوتیزم لازم است بیمار در خلسة عمیقی وارد شود. به علاوه او تصور میکرد این پدیده، واکنشهای انتقال و انتقال متقابل را مختل میکند گرچه در اواخر عمر به ارزش هیپنوتیزم پی برد ولی پیروان جدید فروید نسبت به آن بیتفاوت باقی ماندند و در سنگر جنبش روانکاوی نوین، خود را محدود کرده و فواید آن را در نظر نگرفتند.
هنگامی که زیگموند فروید استفاده از آن در روانپزشکی را نادیده گرفت، در نیمه اول قرن گذشته، هیپنوتیزورهای نمایشی بیش از پزشکان آن را زنده نگه داشتند.
پلاتانف پزشک روسی، تجربه زیادی در زمینه هیپنوتیزم زایمان داشته است. پلاتانوف در دهة ۱۹۲۰ به دلیل موفقیتهای هیپنو-زایمانش معروف شد. استالین به این روش علاقهمند شد و یک برنامه ملی را تحت هدایت ولوسکی راهاندازی کرد. ولوسکی ابتدا هیپنوتیزم را با تکنیکهای پاولوف ترکیب میکرد، اما در نهایت بیشتر از تکنیکهای پاولوف استفاده میکرد. فرناند لاماز، پس از بازگشت از روسیه، روش «زایمان بدون درد با روش روانشناختی» را به فرانسه آورد که در نهایت بیشتر از آنکه الهامات هیپنوتیزمی باشد، رفلکسدرمانی (ماساژ عمیق کف، رو، کنارهها و بین انگشتان پاها است) بود.
استفاده از هیپنوتیزم در درمان روان رنجورها در جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم و جنگ کره رونق گرفت. تکنیکهای هیپنوتیزم با روانپزشکی ادغام شد و به ویژه در درمان آنچه امروزه به عنوان اختلال استرس پس از سانحه شناخته میشود، مفید بود.
جنگ جهانی اول سبب موج گرفتگی بسیاری از سربازان شد و روانکاوی آلمانی به نام دکتر ارنست زیمل (1947-1882) برای دستیابی به محتویات واپسزده شده فنی را ابداع کرد که آن را هیپنوآنالیز نامید. در خلال جنگ جهانی دوم هیپنوتیزم در درمان درد خستگی از جنگ و روان نژندی نقش برجستهای داشت. اما تا دهه ۱۹۵۰ هیپنوتیزم به عنوان یک روش درمانی به رسمیت شناخته نشد. جامعه پزشکی بریتانیا در سال ۱۹۵۵ توصیه نمود هیپنوتیزم در دانشکدههای پزشکی آموزش داده شود و انجمن پزشکی آمریکا و انجمن روانپزشکان آمریکا در سال ۱۹۵۸ رسماً بیخطر بودن و کارایی هیپنوتیزم را تایید نمودند.
مطالعات جدید هیپنوتیزم معمولاً در دهه 1920 با کلارک لئونارد هال (1884-1952) روانشناس آمریکایی در حوزة یادگیری و انگیزش، در دانشگاه ییل آغاز شد. کار او «هیپنوتیزم و تلقینپذیری»، مطالعة دقیق این پدیده با استفاده از تجزیه و تحلیل آماری و تجربی بود. مطالعات هال یکبار برای همیشه ثابت کرد که هیپنوتیزم هیچ ارتباطی با خواب ندارد (هیپنوتیزم خواب نیست، … هیچ رابطه خاصی با خواب ندارد، و کل مفهوم خواب وقتی برای هیپنوتیزم به کار میرود موقعیت را مبهم می کند).
نتایج اصلی مطالعه هال، مهار ادعاهای بیحد و حصر هیپنوتیزورها، به ویژه در مورد پیشرفتهای خارقالعاده در شناخت یا حواس تحت هیپنوتیزم بود. آزمایشهای هال واقعیت برخی از پدیدههای کلاسیک مانند کاهش درد ناشی از تفکر و مهار آشکار یادآوری حافظه را نشان داد. با این حال، کار کلارک روشن کرد که این تأثیرات را می توان بدون اینکه هیپنوتیزم به عنوان یک وضعیت متمایز دیده شود، در نتیجه پیشنهاد و انگیزه، که پیشرو رویکرد رفتاری هیپنوتیزم بود، به دست آورد. به طور مشابه، افزایش متوسط در برخی از ظرفیتهای فیزیکی و تغییرات در آستانه تحریک حسی میتواند از نظر روانشناختی ایجاد شود. اثرات تضعیف می تواند به ویژه چشمگیر باشد.
در دهة 1940، اندرو سالتر (1914-1996) روانشناس بالینی آمریکایی، روش پاولوف را به درمانگری آمریکایی معرفی کرد، روش تضاد، مخالفت و حمله به باورها. در رفلکس شرطی، او چیزی را یافت که به نظرش جوهرة هیپنوتیزم بود. بنابراین، هیپنوتیزم را با شرطیسازی کلاسیک ترکیب کرد و به آن جانی دوباره بخشید. ایوان پاولوف خود حالت تغییر یافتهای را ایجاد کرده بود که از آن به عنوان «مهار کورتکس» در کبوترها یاد میکرد، که برخی از نظریه پردازان بعدی معتقدند نوعی حالت هیپنوتیزمی است.
کلیسای کاتولیک روم هیپنوتیزم را تا اواسط قرن بیستم ممنوع کرده بود تا اینکه در سال 1956 پاپ پیوس دوازدهم هیپنوتیزم را تایید کرد. وی بیان کرد که استفاده از هیپنوتیزم توسط متخصصان بهداشت و سلامت، برای تشخیص و درمان مجاز است. پاپ در سخنرانی از واتیکان در مورد هیپنوتیزم در زایمان، این دستورالعمل ها را ارائه کرد:
هیپنوتیزم یک موضوع جدی است و چیزی نیست که به آن بپردازیم.
در استفاده علمی از آن، احتیاط هایی که هم علم و هم اخلاق توصیه میکنند باید رعایت شود.
در بعد بیهوشی، همان اصولی است که سایر اشکال بیهوشی بر آن حاکم است.
در بریتانیا، قانون هیپنوتیزم 1952، برای تنظیم سرگرمیهای عمومی هیپنوتیزورهای صحنه وضع شد.
در 23 آوریل 1955، انجمن پزشکی بریتانیا (BMA) استفاده از هیپنوتیزم را در زمینههای روان عصبی و هیپنوتیزم در مدیریت درد، در زایمان و جراحی تایید کرد. در این زمان، BMA همچنین به همة پزشکان و دانشجویان پزشکی توصیه کرد که آموزشهای اساسی در زمینة هیپنوتیزم دریافت کنند.
در سال ۱۹۵۸، انجمن پزشکی آمریکا (AMA) گزارش پزشکی استفاده از هیپنوتیزم را تأیید کرد. آن گزارش تحقیق در هیپنوتیزم را تشویق کرد، اگرچه برخی از جنبههای هیپنوتیزم ناشناخته و بحثبرانگیز بودند. با این حال، در ژوئن 1987، نهاد سیاستگذاری AMA تمام سیاست های AMA را از سال 1881 تا 1958 (به غیر از دو مورد که مربوط به هیپنوتیزم نبود) لغو کرد. دو سال پس از تایید AMA، انجمن روانشناسی آمریکا هیپنوتیزم را به عنوان شاخهای از روانشناسی تایید کرد.
دیو المان (1900-1967) مجری مشهور رادیویی، کمدین و ترانهسرا، از سال 1949 تا حمله قلبی خود در سال 1962 به ترویج استفاده پزشکی از هیپنوتیزم کمک کرد. تعریف المان از هیپنوتیزم هنوز توسط هیپنوتیزمدرمانگران حرفهای استفاده میشود. اگرچه المان هیچ آموزش پزشکی نداشت، گیل بوین (معلم اصلی هیپنوتیزم) بارها اظهار داشت که دیو المان بیش از هرکس دیگری در ایالات متحده، پزشکان و دندانپزشکان را در استفاده از هیپنوتیزم آموزش داده است. او همچنین به دلیل معرفی القاهای سریع در زمینة هیپنوتیزم شناخته شده است. روش القایی که او بیش از پنجاه سال پیش معرفی کرد، هنوز یکی از القاهای مورد علاقة بسیاری از پزشکان امروزی است.
میلتون هایلند اریکسون (1980-1901) روانپزشک و روانشناس آمریکایی متخصص در هیپنوتیزم پزشکی و خانواده درمانی بود. او رئیس انجمن آمریکایی هیپنوتیزم بالینی و یکی از اعضای انجمن روانپزشکی آمریکا، انجمن روانشناسی آمریکا و انجمن آسیب شناسی روانی آمریکا و یکی از تأثیرگذارترین هیپنوتیزم درمانگران پس از جنگ بود. او به دلیل رویکردش به ذهن ناخودآگاه به عنوان خلاق و راهحلساز شناخته میشود. او همچنین به دلیل تأثیرگذاری بر درمان مختصر، خانواده درمانی راهبردی، خانواده درمانی سیستمی، درمان مختصر متمرکز بر راه حل و برنامه ریزی عصبی-کلامی مورد توجه قرار گرفته است. او چندین کتاب و مقاله در مجله در این زمینه نوشت. در طول دهه 1960، اریکسون شاخه جدیدی از هیپنوتیزم درمانی را رایج کرد که به عنوان درمان اریکسونی شناخته می شود، که عمدتاً با تلقین غیرمستقیم، «استعاره»، تکنیکهای سردرگمی و پیوندهای دوگانه به جای القاهای هیپنوتیزمی رسمی مشخص میشود. با این حال، تفاوت بین روشهای اریکسون و هیپنوتیزم سنتی، معاصرانی مانند آندره ویتزنهوفر را به این پرسش واداشت که آیا او اصلاً «هیپنوتیزم» را تمرین میکند یا خیر، و رویکرد او همچنان زیر سؤال است. اریکسون هیچ تردیدی در ارائه هیچ اثر تلقینی به عنوان “هیپنوتیزم” نداشت، خواه سوژه در حالت هیپنوتیزم باشد یا نه. در واقع، او در انتقال رفتاری که به طرز مشکوکی هیپنوتیزم کننده بود، تردید نداشت. اما طی برخوردهای متعدد شاهد و ثبت شده در محیط های بالینی، تجربی و آکادمیک، اریکسون توانست نمونه هایی از پدیده های هیپنوتیزم کلاسیک مانند توهمات مثبت و منفی، بیهوشی، بی دردی (در زایمان و حتی بیماران سرطانی نهایی)، کاتالپسی، رگرسیون تا قابل اثبات را برانگیزد. وقایع در زندگی اولیه افراد و حتی در بازتاب شناسی نوزادان. اریکسون در نوشته های خود اظهار داشت که هیچ ارتباطی بین عمق هیپنوتیزم و موفقیت درمانی وجود ندارد و کیفیت روان درمانی کاربردی در بسیاری از موارد بر نیاز به هیپنوتیزم عمیق غلبه دارد. قرار بود عمق هیپنوتیزم برای اهداف تحقیقاتی دنبال شود.
میلتون اریکسون پیشة حرفهای خود را وقف پیشرفت استفاده از هیپنوتیزم در زمینة پزشکی کرد. او متعهد به روششناسی علمی و مدافع سرسخت آموزش حرفهای تنظیم شده برای پزشکان بود. تحقیقات اریکسون در نیمه اول قرن بیستم به ویژه در نیمه دوم تأثیرگذار بود. ابداعات بالینی اریکسون در مورد تمرین هیپنوتیزم باعث الهام بخشیدن به رنسانس آن و برانگیختن نسل جدیدی از پزشکان میشود.
مطالعات پس از جنگ جهانی دوم ادامه یافت. باربر، هیلگارد، اورن و ساربین نیز مطالعات قابل توجهی انجام دادند. در سال 1961، ارنست هیلگارد و آندره مولر ویتزنهوفر مقیاس استنفورد را ایجاد کردند، مقیاس استاندارد شده برای حساسیت به هیپنوتیزم، و به درستی حساسیت را در گروههای سنی و جنسی بررسی کرد. هیلگارد به مطالعة فریب حسی و بیهوشی و بی دردی القایی پرداخت.
شایان ذکر است که دكتر خليل خان ثقفي معروف به اعلم الدوله(1323-1241) پزشک، سیاستمدار، نویسنده و مترجم دوره قاجار، (احتمالاً وی نخستین دانشآموختة ایرانی رشته پزشکی در داخل کشور بود که «دکتر» خوانده شد)، پزشك مخصوص دربار مظفرالدين شاه قاجار، در ميان پزشكان ايراني اولين فردي است كه با هيپنوتيزم كلاسيك و پزشكي آشنا گرديد. پس از پایان دورۀ پزشکی ، در رشتۀ تخصصی اعصاب و روان توانست درکنار شخصیتهایی مانند زیگموند فروید، ژانه، شارل فره و ژیل دولا تورت در بــخش بــیماریهای اعصاب و روان بیمارستان سالپتریر، در دپارتمان دکتر شارکو مشغول به تحصیل و تحقیق شود. او نویسندۀ حدود 60 کتاب به زبان فارسی در زمینه های هیپنوتیزم و علم الروح، اولین ایجاد کننده «جلسات معرفه الروحی تجربی» در تهران ، استاد مدرسة طب دارالفنون ، یکی از مشوقان مظفرالدین شاه در امضای فرمان مشروطیت و کسی بود که برای امضای فرمان مشروطیت قلم به دست شاه قاجار داد.
هیپنوتیزم چیست؟ هیپنوتیزم، از افسانه تا واقعیت (بخش دوم)
نویسنده: مهران صحرانورد-کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، رواندرمانگر و هیپنوتراپیست
تعریف هیپنوتیزم
هشیاری انسان به واسطه حالتهایی نظیر رویا، مراقبه، هیپنوتیزم، داروهای روانگردان و پدیدههای مبهم فراروانی، دگرگون میشود. هیچکدام از این حالتها به اندازه هیپنوتیزم بحثانگیز نبوده است. هیپنوتیزم که زمانی در زمره سحر و جادو به حساب میآمد، اینک موضوع بررسیهای دقیق علمی قرار گرفته است. همانند سایر حوزههای پژوهشی روانشناختی، در این زمینه نیز مجهولات بسیار است. اما تاکنون به واقعیتهای زیادی هم دست یافتهاند.
در طول تاریخ، تعاریفی از هیپنوتیزم ارائه شده است که بعضی از آنها به صورت زیر است:
کاپلان و سادوک «هیپنوتیزم را نوعی فعالیت طبیعی ذهن بهنجار میدانند که از طریق آن توجه متمرکز شده، قضاوت انتقادی به طور نسبی تعلیق میشود و آگاهی از محیط کاهش مییابد. فرد بیرونی نمیتواند حالت خلسه را به زور در فرد سوژه تولید کند (در واقع حالت خلسه کارکرد ذهن سوژه است). اما متخصص هیپنوتیزم میتواند در دستیابی به این حالت فرد را کمک کرده و از تمرکز شدید و غیر انتقادی آن برای تسهیل پذیرش احساسات و افکار جدید استفاده کرده و بدین وسیله تغییر درمانی را تسریع کند. برای سوژه احساس غیر ارادی بودن و حرکات خودکار معرف هیپنوتیزم است.»
در کتاب زمینه روانشناسی هیلگارد آمده است: « هیپنوتیزم هم مانند خواب، حالتی از آرمیدگی است که شخص در آن، تماس با بعضی الزامات عادی محیط را از دست میدهد. اما کلمه خواب در اینجا جنبه استعاره دارد، چون به هیپنوتیزمشونده گفته میشود که واقعاً به خواب نخواهد رفت و همچنان به صدای هیپنوتیزم کننده گوش فرا خواهد داد.»
مدیریت شاخه هیپنوتیزم انجمن روانشناسی آمریکا، در تلاش برای جلوگیری از سوگیری، هیپنوتیزم را چنین تعریف میکند: «روشی است که طی آن تغییراتی در حواس، ادراک، افکار، احساسات یا رفتار، القا و ایجاد میشود.»
پروفسور هربرت اشپیگل و فرزندش پروفسور دیوید اشپیگل، از بزرگترین نظریهپردازان و پژوهشگران علم هیپنوتیزم، میگویند: «هیپنوتیزم روشی برای مهار کردن یا یراق و فعال کردن قدرت تصور برای اهداف درمانی است که به کمک آن میتوان زندگی بهتر و راحتتری را برای انسانها بهوجود آورد، تا در آن درد و اضطراب کاهش پیدا کند و برخی از عادات و گسیختگیهای ذهنی مهار شوند.»
با تعمق در بیشتر نظریههای مرتبط با این علم، به یک جمعبندی کلی به صورت زیر، درباره پدیده هیپنوتیزم میتوان رسید:
هیپنوتیزم یک حالت افزایش تمرکز و توجه متمرکز است. هیپنوتیزم با هدایت یک هیپنوتیزمکننده یا هیپنوتیزم درمانگر آموزش دیده، به شما این امکان را میدهد که نسبت به تلقینات برای ایجاد تغییرات سالم در ادراکات، احساسات، عواطف، خاطرات، افکار یا رفتارهای خود پذیراتر باشید.
یک هیپنوتیزمکننده یا هیپنوتیزم درمانگر آموزش دیده و دارای گواهینامه، شما را با نشانههای کلامی، تکرار و تصویرسازی به این وضعیت عمیق تمرکز و آرامش راهنمایی میکند. هنگامی که تحت هیپنوتیزم هستید، این سطح شدید تمرکز و حفظ آن، به شما اجازه میدهد تا حواسپرتیهای معمولی را نادیده بگیرید و نسبت به تلقینات هدایتشده برای ایجاد تغییراتی در جهت بهبود سلامت خود بازتر باشید.
هیپنوتراپی، اصطلاحی کلی برای هر نوع رواندرمانی است که در آن هیپنوتیزم به کار میرود. به طور کلی هیپنوتیزم درمانی به عنوان نوعی از درمان رهنمودی طبقهبندی میشود زیرا هیپنوتیزم موجب نافعالی درمانجو شده و در جریان آن او از دیگران راهنمایی دریافت میکند.
هیپنوتیزم چگونه کار میکند؟
در خلال خلسه هیپنوتیزمی، توجه کانونی و تجسم تقویت شده و به طور همزمان آگاهی محیطی کاهش مییابد. این خلسه (trance) را متخصص هیپنوتیزم میتواند از طریق شیوه مدون القا ایجاد کند اما خلسه میتواند به طور خودبخودی هم روی دهد.
نحوه عملکرد هیپنوتیزم کاملاً درک نشده است. با این حال، معمولاً اعتقاد بر این است که در حالت عمیق تمرکز و آرامش که با هیپنوتیزم به دست می آید:
1) ذهن خودآگاه شما ساکت شده است.
2) شما میتوانید به بخشی از مغز خود که در آن افکار، باورها، ادراکات، احساسات، عواطف، حافظه و رفتارهای شما سرچشمه میگیرند، تلنگری وارد کنید.
3) در این حالت، شما برای راهنمایی ملایم هیپنوتیزم درمانگر خود بازتر هستید تا به شما کمک کند افکار ناخودآگاهی را که رفتار فعلی شما را هدایت میکنند، اصلاح یا جایگزین کنید.
برخی از افسانه ها در مورد هیپنوتیزم چیست؟
افسانه 1: هیپنوتیزم واقعی نیست. این یک نوع سرگرمی است.
هیپنوتیزم یک عمل صحنهای یا یک عمل جادویی نیست. هیپنوتیزم بالینی نوعی درمان پزشکی است که اغلب به عنوان بخشی از یک برنامه درمانی که شامل رویکردهای پزشکی سنتی است، استفاده میشود.
افسانه 2: وقتی هیپنوتیزم میشوید هوشیاری خود را از دست میدهید یا دچار فراموشی میشوید.
اکثر مردم همه چیزهایی که در طول هیپنوتیزم اتفاق میافتد را به یاد میآورند. شما از اینکه چه کسی هستید؟ کجا هستید؟ آگاه هستید و آنچه را که در طول جلسه هیپنوتیزم اتفاق میافتد، به یاد میآورید.
افسانه 3: زمانی که هیپنوتیزم میشوید تحت کنترل هیپنوتیزم درمانگر خود هستید.
هیپنوتیزم کننده یا هیپنوتیزم درمانگر شما هیپنوتیزم را راهنمایی میکند، اما هیپنوتیزم کاری است که شما برای خودتان انجام میدهید. نمی توان کاری کرد که برخلاف میل شما انجام شود. هرگونه اطلاعاتی را که میخواستید مخفی بماند را فاش نخواهید کرد. شما کنترل رفتار خود را از دست نمیدهید. هیپنوتیزم تجربهتلقینات را آسانتر میکند اما شما را مجبور به داشتن تجربیات خاصی نمیکند. در واقع استفاده از يك تست هيپنوتيزم پريري در ابتداي درمان، باعث تقويت اين مفهوم ميشود كه كار درمانگر ارزيابي ميزان پاسخ دهی مراجع است نه تحميل يا اجبار يك وضعيت ذهني خاص به او.
افسانه 4: هیپنوتیزم چیزی جز خواب عمیق نیست.
هیپنوتیزم خواب نیست برخی از اشکال عمیقتر هیپنوتیزم وجود دارند که میتوانند شما را در خواب به نظر برسانند، زیرا بدن شما بسیار ساکن و ساکت است، اما شما خواب نیستید. مطالعات علمی نشان ميدهد كه حالت خلسه هيپنوتيزمي سازگار و شبيه با حالت بيداري توام با آرامش و راحتي است و با حالت خواب ناسازگار و متفاوت است.
فواید هیپنوتیزم درمانی
هیپنوتیزم درمانی میتواند به درمان تعدادی از شرایط پزشکی که در آن عوامل روانی بر علائم فیزیکی تأثیر میگذارد، کمک کند.
کاربردهای رایج سلامت روان عبارتند از:
– استرس و اضطراب، به ویژه قبل از اقدامات پزشکی یا دندانپزشکی؛ موارد وحشت زدگی؛ و اختلال استرس پس از سانحه
– فوبیاها
– مشکلات جنسی
– مسائل کنترل رفتار، از جمله ترک سیگار، کاهش وزن و شب ادراری (شب ادراری)
کاربردهای رایج پزشکی عبارتند از:
-بیخوابی
– آسم
– گرگرفتگی در دوران یائسگی
– اختلالات گوارشی، از جمله سندرم روده تحریک پذیر (IBS)
– کنترل درد، از جمله بعد از جراحی، زایمان، سرطان، فیبرومیالژیا، سوختگی و سردرد (میگرن و تنش).
– بیماری های پوستی، از جمله زگیل و پسوریازیس.
– عوارض جانبی شیمی درمانی سرطان یا پرتودرمانی، از جمله تهوع و استفراغ.
توصیف مردم از تجربه هیپنوتیزم شدن
مردم هیپنوتیزم را به شیوههای مختلف توصیف میکنند. شما ممکن است احساس کنید که “در حال تمرکز” هستید یا در حالتی شبیه به خلسه فرورفتهاید، به قدری متمرکز که میتوانید حواسپرتیهای محیطی را نادیده بگیرید. آیا تا به حال آنقدر به یک برنامه تلویزیونی یا یک کتاب خوب مشغول شدهاید که صدای خانوادهتان را که در اطراف شما صحبت میکنند یا حتی شلوغکاری کودکان و یا حیوانات خانگی خود را متوجه نشده باشید؟ این تجربه تا حدی مشابه احساسی است که ممکن است در حین هیپنوتیزم داشته باشید. بسیاری از مردم میگویند که با وجود افزایش تمرکزشان، احساس آرامش و راحتی میکنند. بیشتر افراد آن را به عنوان یک تجربه خوشایند توصیف کردهاند.
جزئیات فرآیند یک جلسه هیپنوتراپی
چهار مرحله هیپنوتیزم وجود دارد: القاء، عمیقسازی، تلقینات و خروج.
القاء
در این مرحله، شما شروع به آرامش میکنید، توجه خود را متمرکز کرده و حواسپرتیها را نادیده میگیرید. هیپنوتراپیست شما با استفاده از تکنیکهای خاصی مانند تنفس کنترلشده (دمیدن به تعداد هفت شماره و سپس بازدم به تعداد یازده شماره) یا آرامش تدریجی عضلات (تنش عضلات هنگام دم و آرامش عضلات هنگام بازدم و سپس تکرار در یک ترتیب خاص از گروههای عضلانی در سراسر بدن) یا تمرکز بر یک تصویر بصری، شما را در این مرحله راهنمایی خواهد کرد.
عمیقسازی
این دو مرحله اول با هدف تسهیل گشودگی شما نسبت به تلقینات است.
این مرحله، ادامه مرحله اول است و آرامش و تمرکز شما را به سطح عمیقتری میبرد. این مرحله اغلب شامل شمارش معکوس یا استفاده از تصاویر نزولی مشابه مانند پایین رفتن از پلهها یا فرو رفتن آرام و عمیقتر در یک تخت راحت است. این دو مرحله اول به منظور افزایش پذیرش شما نسبت به تلقینات طراحی شدهاند.
تلقینات
این مرحله برای تغییر واقعی در تجربه، رفتار یا ادراک است. هیپنوتراپیست شما از تصاویر و زبانی که با دقت انتخاب شده است، استفاده خواهد کرد. تلقینات معمولاً بر روی علائم متمرکز هستند (برای حل یک علامت) یا اکتشافی (برای بررسی تجربیات مرتبط با شروع علائم). تغییرات تلقینی ممکن است در ادراک، حس، احساس، حافظه، فکر یا رفتار باشد.
مثال: برای ترک سیگار، میآموزید که محرکهای خود را برای تمایل به سیگار شناسایی کنید، روشهای مثبت برای تغییر را یاد بگیرید، منابع لازم برای ایجاد تغییر را درک کنید، الگوی خود را مختل کنید، واکنش بهتری را به آن اضافه کنید، تفاوت را متوجه شوید و رفتار تغییر یافته را جایگزین کنید. ممکن است تشویق شوید که “خود قدیمیتان” را با ریههای سیاه در آینهای در پشت خود ببینید و “خود جدید” را سالم با ریههای تمیز در آینه جلویی ببینید. سپس راهنمایی خواهید شد که کدام خود را میپسندید و به سمت آن خود قدم بردارید.
خروج
در این مرحله از هیپنوتیزم خارج می شوید. هیپنوتیزور شما ممکن است از عمیقکنندههای معکوس استفاده کند، مثلاً به شما تلقین میکند که در حال بالا رفتن از پلهها هستید یا شمارش به سمت بالا.
سوالات رایج:
1- آیا از هیپنوتیزم به عنوان تنها درمان استفاده می شود؟
دقت کنید که هیپنوتیزم فی نفسه یک درمان نیست، بلکه ابزاری است که در درمان استفاده میشود. در واقع هیپنوتیزم معمولاً به همراه سایر درمانها و روشهای درمانی استفاده میشود و بخشی از یک برنامه درمانی کامل است. تصمیم به استفاده از هیپنوتراپی در یک محیط بالینی به عنوان تنها درمان یا به عنوان یک درمان مکمل در رواندرمانی یا پزشکی سنتی، در مشاوره با یک متخصص واجد شرایط که در استفاده و محدودیتهای هیپنوتراپی آموزش دیده است، اتخاذ میشود.
2- طول معمول درمان با هیپنوتیزم چقدر است؟
طول معمول درمان مشخصی وجود ندارد. درمان بسته به نوع و شدت مشکل متفاوت است. هیپنوتراپی ممکن است به چندین جلسه نیاز داشته باشد. باید از هیپنوتیزورهایی که هیچ نوع آموزش رسمی در پزشکی، روانشناسی یا سایر حرفههای رسمی ندیدهاند، برحذر بود؛ کسانی که ادعا میکنند قادرند عادات نیرومندی مانند پرخوری یا سیگارکشیدن را در یک یا دو جلسه معالجه کنند.
3- آیا هیپنوتیزم درمانی موثر است؟
با وجود استفاده از آن از قرن هجدهم، هیپنوتراپی همچنان در میان جامعه پزشکی با شک و تردیدهایی مواجه است. با این حال، این روش به عنوان یک شکل درمانی بیشتر پذیرفته شده و شناخته شده است. تعداد متخصصان پزشکی دارای گواهینامه و مجوز که هیپنوتراپی را در عمل خود به کار میبرند در حال افزایش است.
شواهد علمی که از مزایای هیپنوتراپی حمایت میکند، محدود بوده اما در حال رشد است. برخی از مطالعات نتایج “امیدبخش” یا نتایج “ممکن است مفید باشد” را نشان میدهند. قویترین شواهد حمایتکننده از استفاده از درمانهای هیپنوتیک از تحقیقات مربوط به هیپنوتراپی برای درمان درد، سندرم روده تحریکپذیر (IBS) و علائم PTSD به دست آمده است. بیشتر انجمنها و سازمانهای پزشکی بیان میکنند که مطالعات بیشتری برای رسیدن به نتیجهگیریهای معنادار در مورد اثربخشی هیپنوتراپی مورد نیاز است.
4- آیا هر کسی می تواند هیپنوتیزم شود؟
میزان هیپنوتیزمپذیری فرد، صفتی است که در تمام چرخه حیات نسبتا ثابت مانده و از طریق ابزارهایی مانند، پاندول شورول، مقیاس استعداد هیپنوتیزم استنفورد، نیمرخ القای هیپنوتیزم و … ، قابل سنجش است فرایند هیپنوتیزم از صفت هیپنوتیزم استفاده کرده و آن را به حالت هیپنوتیزم شده تبدیل میکند.
تجربه حالت تمرکز هیپنوتیزمی مستلزم تجمع سه مولفه اساسی است: جذب، تجزیه و تلقینپذیری.
جذب عبارت است از توانایی کاهش آگاهی محیطی که منجر به افزایش توجه کانونی میشود.
در تجزیه با عمیق شدن تجربه هیپنوتیزمی عناصر هشیار هویت، ادراک، حافظه یا پاسخ حرکتی مراجع از هم جدا میشوند و در نتیجه مولفههای خودآگاهی، حس زمان، ادراک و فعالیت جسمانی میتوانند بدون اطلاع از آگاهی مراجع صورت گیرند و بهصورت غیرارادی به نظر برسند.
تلقینپذیری عبارت است از گرایش فرد هیپنوتیزم شده به پذیرش علائم و اطلاعات همراه با تعلیق نسبی قضاوت انتقادی طبیعی.
در واقع هر فرد در توانایی هیپنوتیزم شدن با دیگران متفاوت است. ترسها یا نگرانیهای یک فرد در مورد هیپنوتیزم ممکن است در توانایی او برای هیپنوتیزم شدن تداخل ایجاد کند .برخی از عوامل مؤثر در پذیرش هیپنوتیزم عبارتند از:
–توانایی تمرکز و تخیل: افرادی که قادر به تمرکز و تخیل هستند، معمولاً بهتر میتوانند هیپنوتیزه شوند. این افراد میتوانند خود را در تجربههای ذهنی غرق کنند و از محیط اطراف خود جدا شوند.
– آمادگی ذهنی: افرادی که به هیپنوتیزم باور دارند و آن را تهدیدی برای خود نمیدانند، معمولاً بهتر هیپنوتیزم میشوند. آنها باید آماده باشند که کنترل خود را به هیپنوتیزور بسپارند.
– سن: کودکان و نوجوانان معمولاً بهتر از بزرگسالان هیپنوتیزم میشوند، زیرا آنها معمولاً تخیل قویتری دارند و کنترل خود را راحتتر به دیگران میسپارند.
– شخصیت: افرادی که باز، خلاق و خیالپرداز هستند، معمولاً بهتر هیپنوتیزم میشوند. افرادی که سرسخت، منطقی و کنترلگرا هستند، ممکن است مقاومت بیشتری در برابر هیپنوتیزم داشته باشند.
5- چه نوع افرادی بیشتر از هیپنوتیزم سود میبرند؟
مانند هر درمان دیگری، هیپنوتیزم ممکن است برای شرایط خاص یا در برخی افراد مفید باشد، اما همچنین ممکن است برای برخی دیگر بیفایده باشد.
ویژگیهای افرادی که ممکن است از هیپنوتیزم بهرهمند شوند:
– انگیزه بالا: افرادی که تمایل و انگیزه قوی برای تغییر و بهبود وضعیت خود دارند، معمولاً نتایج بهتری از هیپنوتیزم میگیرند.
– آمادگی برای تغییر: کسانی که آمادهاند تا رفتارها و الگوهای فکری خود را تغییر دهند، بیشتر از هیپنوتیزم بهرهمند میشوند.
– باز بودن به تجربیات جدید: افرادی که ذهن باز و پذیرایی دارند، معمولاً بهتر میتوانند از هیپنوتیزم استفاده کنند.
– تجربههای قبلی مثبت: کسانی که قبلاً تجربههای مثبت با هیپنوتیزم داشتهاند، احتمالاً دوباره از آن سود میبرند.
6- آیا هیپنوتیزم درمانی برای برخی افراد یا در شرایط خاص نامناسب است؟
هیپنوتیزم ممکن است برای افرادی که مشکلات روانی شدیدی دارند، مانند علائم روان پریشی، از جمله توهمات و هذیانها، مناسب نباشد. همچنین ممکن است برای کسی که از مواد مخدر یا الکل استفاده میکند نامناسب باشد. استفاده از هیپنوتیزم برای بازیابی حافظه تا حد زیادی توسط تحقیقات پشتیبانی نشده است. همچنین در مورد استفاده از آن در مدیریت رویدادهای استرسزا از دوران کودکی، احتیاط میشود. استفاده از هیپنوتیزم در این مواقع ممکن است خاطرات نادرستی ایجاد کند، به خصوص اگر تلقینات ناخواسته داده شود و باعث ناراحتی و اضطراب بیشتری شود.
به طور کلی، قبل از استفاده از هیپنوتراپی، مشاوره با یک متخصص بهداشت روانی واجد شرایط ضروری است تا اطمینان حاصل شود که این روش مناسب و ایمن است.
7- آیا هیپنوتیزم درمانی خطرناک است؟
هیپنوتراپی زمانی که توسط یک درمانگر آموزش دیده انجام می شود یک روش بیخطر است. هیپنوتیزم درمانی کنترل ذهن یا شستشوی مغزی نیست. درمانگر شما نمی تواند شما را مجبور به انجام کاری شرم آور یا کاری کند که نمی خواهید انجام دهید.
نکات ایمنی در هیپنوتراپی:
– آموزش و تجربه درمانگر: اطمینان حاصل کنید که هیپنوتراپیست شما دارای مدارک و تجربه کافی در این زمینه است.
– موافقت و آگاهی: هیپنوتراپی باید با رضایت و آگاهی کامل شما انجام شود و شما همیشه حق دارید که در هر مرحله از فرآیند، از ادامه آن خودداری کنید.
– عدم اجبار: هیپنوتراپی به هیچ وجه شما را مجبور به انجام کارهایی نمیکند که مخالف میل شما است.
به طور کلی، اگر هیپنوتراپی به درستی و تحت نظارت یک متخصص مجرب انجام شود، خطرات آن بسیار کم است.
8- آیا خود هیپنوتیزم امکانپذیر است؟
بله، امکان ممارست خود هیپنوتیزم وجود دارد. تکنیکهای تنفس عمیق، تصویرسازی، آرامسازی عضلانی پیشرونده و ذهنآگاهی ممکن است مشابه جنبههایی از هیپنوتیزم عمل کنند. خود هیپنوتیزم میتواند به ویژه برای کنترل عوارض جانبی شیمیدرمانی یا مدیریت مشکلات سلامتی مکرر، مانند درد میگرن مفید باشد.
در واقع طي چند ثانيه ميتوان وارد حالت هيپنوز شد و از آن خارج گشت. همه هيپنوزها در اصل خودهيپنوتيزم هستند ولی در هیپنوتیزم درمانی، شخص خود اجازه ميدهد كه اين شكل از تمركز توسط شخص ديگر سازماندهي شود.
مزایای خودهیپنوتیزمی:
– کنترل بیشتر بر روند درمان: خود هیپنوتیزمی به شما این امکان را میدهد که در فرآیند درمان خود نقش فعالتری ایفا کنید.
– امکان استفاده در هر زمان: شما میتوانید هر زمان که نیاز داشته باشید، به راحتی به خود هیپنوتیزمی متوسل شوید.
– کاهش هزینهها: با انجام خود هیپنوتیزمی، نیازی به مراجعه مکرر به درمانگر نیست و هزینههای درمانی کاهش مییابد.
نکات مهم در خود هیپنوتیزمی:
– آموزش توسط متخصص: قبل از شروع خور هیپنوتیزمی، توصیه میشود که تحت آموزش یک متخصص مجرب قرار بگیرید.
– استفاده به عنوان مکمل: خود هیپنوتیزمی باید به عنوان مکمل درمانهای پزشکی استاندارد استفاده شود، نه جایگزین آنها.
9- هیپنوتیزم خواب چیست؟
هیپنوتیزم خواب به استفاده از هیپنوتراپی برای مدیریت مشکلات خواب، مانند بیخوابی و اضطراب خواب اشاره دارد. این روش به معنای کمک به شما برای خوابیدن در طول جلسه هیپنوتراپی نیست. هیپنوتراپی خواب به شما کمک میکند تا بر روی مسائل اساسی که مانع از خواب با کیفیت شما میشوند، کار کنید.
مزایای هیپنوتراپی خواب:
– شناسایی و حل مشکلات بنیادی: این روش به شما کمک میکند تا علل اصلی بیخوابی یا اضطراب خواب را شناسایی کرده و برطرف کنید.
– ترکیب با درمانهای دیگر: هیپنوتراپی خواب میتواند همراه با سایر درمانها، مانند درمان شناختی رفتاری برای بیخوابی، مورد اتفاده قرار گیرد.
– بهبود کیفیت خواب: هدف نهایی هیپنوتراپی خواب، بهبود کیفیت خواب و کاهش مشکلات مرتبط با خواب است.
نکات مهم:
– نیاز به متخصص: برای استفاده مؤثر از هیپنوتراپی خواب، توصیه میشود که تحت نظر یک درمانگر مجرب قرار بگیرید.
– تداوم در درمان: معمولاً برای دستیابی به نتایج مطلوب، نیاز به چند جلسه درمانی وجود دارد.
10- چگونه یک هیپنوتراپیست مناسب انتخاب کنم؟
اول از همه، به دنبال یک متخصص بهداشتی باشید که به درستی آموزش دیده، دارای مجوز و گواهینامه در زمینهای مانند پزشکی، دندانپزشکی، روانپزشکی، روانشناسی، مددکاری اجتماعی یا پرستاری باشد. این درمانگر باید آموزشهای تکمیلی در زمینه هیپنوتیزم و تکنیکهای هیپنوتراپی را نیز دیده باشد. هیپنوتیزم باید همراه با آموزشهای بهداشت روان و پزشکی آنها به عنوان ابزار درمانی اضافی استفاده شود. از درمانگری که قصد مراجعه به او را دارید، درباره آموزش، مدارک و مجوز فعالیت در زمینه هیپنوتراپی سؤال کنید. همچنین بپرسید که آیا در زمینه شرایطی که برای درمان آن مراجعه کردهاید، تجربه دارد یا خیر. برای پیدا کردن یک هیپنوتراپیست، با پزشک یا درمانگر خود صحبت کنید یا با انجمن علمی هیپنوتیزم بالینی ایران، تماس بگیرید یا وبسایت آنها را جستجو کنید .شما باید درمانگری را پیدا کنید که با او احساس راحتی و اعتماد داشته باشید. اگر احساس میکنید که یک هیپنوتراپیست برای شما مناسب نیست، از تغییر درمانگر ابایی نداشته باشید.
یادداشتی از نگارنده مقاله
هیپنوتیزم یک تغییر در آگاهی است که به شما این امکان را میدهد تا به افکار، احساسات، ادراکات و باورهای اصلی خود دسترسی پیدا کنید و با راهنمایی یک هیپنوتراپیست آموزشدیده، الگوی تفکر خود را تغییر دهید تا بهتر بتوانید مسائل سلامتی خود را مدیریت کنید. هیپنوتراپی برای همه مناسب نیست، اما ممکن است برای شما مفید باشد. هیپنوتراپی میتواند یک ابزار قوی و موفق برای تکمیل سایر اشکال سنتی درمانهای روانی یا پزشکی باشد. اگر به این موضوع علاقهمند هستید، حتماً از پزشک یا درمانگر خود آنها این ابزار درمانی را ارائه نمیدهند، درباره هیپنوتراپی و ارجاع به یک هیپنوتراپیست سؤال کنید.