نشانههای والدین سمی
نشانههای والدین سمی چیست ؟شاید بارها و بارها از اطرافیان شنیده ایم که هیچ پدر و مادری بدِ فرزندان خود را نمیخواهد. این مساله نکته ای کاملا درست و واقعیست. اما گاهی والدین ناآگاه بدون آنکه خود بدانند بدِ فرزندان خود را رقم میزنند.
در این مقاله سه قسمتی میخواهیم به بررسی این موضوع بپردازیم.
۱- برای هرکسی امکان زندگی زیست نشده وجود دارد. والدین ناکارآمدی که زندگی زیست نشده دارند و به آرزوهای خود دست پیدا نکردند، از فرزندان به عنوان ابزاری جهت رسیدن به آمال و خواسته های خود استفاده می کنند. آنها می خواهند راه نرفته شان و آرزوهای محقق نشده ی خود را توسط فرزندانشان برآورده کنند بدون آنکه حتی ذره ای به توانایی و قابلیت و حتی علایق فرزند خود بیندیشند.
در این مسیر، تحکمهایی چون انتخاب رشته تحصیلی، مهارت، شغل و حتی همسر را به فرزندان خود اعمال می کنند که متاسفانه در بسیاری از موارد باعث به قهقرا رفتن زندگی شخصی و معنوی آنها می شوند.
تاکید آنها بر این است که من بهتر می دانم چه چیزی برای تو مناسب تر است و تو ناآگاهی. پس نگران نباش. شاید در ابتدا به تو سخت بگذرد ولی بعدها و به مرور زمان عادت می کنی و حتما و به قطع به آن عادت می کنی و آن را می پذیری. آن زمان است که شکرگزار انتخاب من خواهی بود.
البته مدیونید اگر فکر کنید که این مسایل را به همین سادگی انجام می دهند.
این مدل والدین برای رسیدن به اهدافشان که همان زندگی زیست نشده ی خودشان توسط فرزندانشان است، به ترفندهای مختلفی متوسل می شوند.
در قسمت های بعد با ما باشید تا از شاهکارهای این نارسیسمهایِ وقت بیشتر بدانیم.
نشانههای والدین سمی قسمت دوم
۲- این والدین متاسفانه از هیچ تلاشی برای زیر سوال بردن دستاوردهای فرزندانشان دریغ نمی کنند. جملات آشنایی مثل:
انجام دادن کاری که تو می کنی مگر هنر است؟ فکر می کنی جام جهانی را بردی؟ بچه ی فلان خانواده نصف امکانات تو را هم ندارد اما در همه ی موارد زبانزد خاص و عام است. ما هم که والدینت هستیم و با وجود بودن در شعیب ابیطالب زمانی که هم سن تو بودیم ده برابر تو دستاورد داشتیم. تو هنوز از پس شرایطت بر نمی آیی و هنوز وابسته به ما هستی. همین الان اگر دست از حمایتت برداریم به زمین می خوری. باید خدا را شاکر باشی که در خانواده ی حمایتگری مثل ما به دنیا آمدی وگرنه مشخص نبود که چه عاقبتی انتظارت را می کشید. اما چه سود که با وجود فراهم کردن این همه تمهیدات و تسهیلات تو قدرناشناس و ناسپاسی و نتوانستی از پس استفاده ی صحیح از این رفاه و امکانات بربیایی و با انتخابهای بی ارزش و سطح پایینت نه تنها سرمایه ی ما را به باد دادی بلکه حیثیت ما را هم نابود کردی. ما نباید این رفاه را در اختیار تو قرار می دادیم چون لایقش نبودی. اگر به جای ما فلانی بود با بوجود آمدن این مسایل و این افتضاحی که تو به بار آوردی(مسایلی حاد و فجیع و وحشتناک از دید خودشان مثل خواننده یا آرایشگر شدن) دیگر حتی اسم تو را نمی آورد و نام خانوادگیش را از تو می گرفت.
امان از این والدین منت گذار و سمی.
اما هنوز باقی است همراه ما باشید.
قسمت سوم
۳- این والدین با کنترل گری شدید که حتی گاهی به پرخاشگری می انجامد همه ی امور را به دست می گیرند.
جملات تکراری و خردکننده مانند:
تا زمانی که کاری را که من می گویم انجام ندادی حتی اجازه ی بر زبان آوردن اسم مرا هم نداری.
یا تو فکر می کنی با چند کلاس سواد از من که کوه تجربیاتم بیشتر می فهمی و برای من ادای روشنفکرها را در می آوری؟
و متاسفانه سخنان تلخ و دردناکی مشابه ی اینها که جز برباد رفتن دستاوردهایی که فرزندان با خواست و تلاش خود آنها را فراهم کروه اند، ندارد.
در کمال شوربختی این والدین قدرت همدلی با فرزندان خود را ندارند و به جای همراه شدن در کنار موقعیت و سختیهای فرزندان، آنها را سرکوب می کنند و خواسته های خود را تحمیل می کنند.
با این تفسیر که:
برای من مهم نیست که تو چقدر میخواهی سختی بکشی یا از پسش برمی آیی یا نمی آیی، هر آنچه را که من می گویم اصلح است و تو فقط باید بگویی چشم.
والدینی اینگونه چنان حس مالکیتی بر فرزندان خود احساس می کنند که گویی صاحب آنها هستند و از بکار بردن ترفندهایی مثل بازیهای روانی دریغ نمی کنند.
آنها از استقلال فرزندان خود در هراسند و آنها را از هر آنچه که می خواهد ازشان دور کند بر حذر می دارند.
حتی متوسل به تمارض، حس شدید افسردگی، خشم و قهر می شوند تا به هر طریقی حس گناه و عذاب وجدان را در فرزندان خود زنده نگه دارند و آنها را در یک پروسه ی عاطفیِ فرسایشی قرار می دهند.
پس به صرف والد بودن صلاحیت تعلیم و تربیت به شخص واگذار نمیشود بلکه اصلح بودن یعنی مطلع و آگاه بودن.
تالیف و گردآوری مقاله:روانشناس سودابه کامران